زمستان 94 - وبلاگ منتظران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

تغییر اجتماعی یعنی چه؟

در یک نگاه کلی تغییر یعنی حرکت از یک وضعیت به وضعیت متفاوت. موضوع این تغییر می­تواند انسان باشد یا چیزهایی که انسان با آنها ارتباط دارد. بعنوان مثال پست و موقعیت یک کارمند است از این جهت دنیای ما در هر لحظه تغییر می­کند مثل آب و هوا و مثل فصلها. تمامی جمادات مثل کوهها که به مرور زمان فرسایش می­یابند در سطح اجتماع قدرتها شکل گرفته اوج می­گیرند و بعضا افت می­کنند در مجموع به نظر می­رسد که چرخ تاریخ به واسطه پدیده تغییر می­گردد.

تغییر پدیده­ای است در سطوح متفاوت در کوچکترین سطح در ارتباط با تغییر انسان سخن به میان می­آید. انسانها تغییر می­کنند و این تغییر اجتناب­ناپذیر است به لحاظ فیزیکی و روحی تغییر می­کنند. برخی از این تغییرات برنامه­ریزی شده و هدفمند می­باشند چون کمال انسانها در گرو تغییر است ولی برخی نتیجه اراده ما انسانها نیست مثل گذر عمر. در اینجا لازم است تا تعریف دقیقی از تغییر بخصوص از اجتماع تحلیل شود.

1.               تطور اجتماعی:

در یک بازه زمانی طولانی تغییراتی بوجود می­آید که به آن تطور اجتماعی می­گوییم به عنوان مثال تغییرات بوجود آمده به لحاظ شکل زندگی مثل مواهب مادی، علائق و ارزشها که وقتی در هاله بررسی قرار می­گیرد این نوع را بررسی تطوری می­گوییم.

2.              تحول اجتماعی:

این نیز مانند قبل ناظر بر تغییرات بلندمدت است با این تفاوت که تحول اجتماعی به تغییرات مثبت گفته می­شود مثل تکنولوژی در زندگی روزمره ما.

3.              رشد:

یک تغییر مثبت است که در بعد کوتاه مدت خودنمایی می­کند اصولا در واژه اقتصاد بروز می­کند در قالب افزایش صادرات و واردات، بهره­وری بنگاههای اقتصادی و یا خودکفائی اقتصادی از شاخصه­های رشد می­باشد.

4.              توسعه:

در جامعه ما کاربرد عینی دارد. توسعه یک تغییر دلخواه، برنامه­ریزی شده و به سمت کسب شاخص­های بهبود کیفیت در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می­باشد. توسعه می­تواند در یک فرآیند طولانی یا کوتاه مدت باشد اما بهترین آن توسعه متعادل که از هرگونه بحران بدور باشد و در نتیجه پایدار.

 

سئوالات اصلی مرتبط با تغییرات اجتماعی

فرض کنید شما از یک مراسم عروسی فیلم­برداری کرده­اید سپس وقتی مشغول رؤیت آن فیلم هستید در موارد خاصی فیلم را نگه می­دارید تا بتوانید در حال توقف بهتر تجزیه و تحلیل کرده یا در مورد آن صحبت کنید حالت توقف فیلم لحظاتی خواهد بود که اهمیت آن دقیقا مربوط به همان لحظه­ای می­شود که فیلم متوقف شده بنابراین بایستی آن لحظه را ثبت کرده و با خیال آسوده به بررسی آن بپردازید. اما بقیه فیلم که در حال حرکت بررسی می­کنید در ارتباط با لحظات قبل و بعد آن معنا می­یابد در این جا ما با یک فرآیندی روبرو خواهیم بود که این فرآیند در قالب زمانبندی گذشته، حال و آینده بوده و همگی در ارتباط با هم معنا می­یابد در این جا شما می­توانید در یک بازه وسیعتر موضوع را تحلیل و حتی مقایسه کنید. در علوم اجتماعی دقیقا شبیه به این مثال را در تغییرات اجتماعی داریم گاهی توجه ما به یک لحظه بوده و گاهی توجه ما به یک فرآیند است، فرآیندی که در آن حادثه­ای تولید شده و حتی از بین می­رود اینجا ما به عنوان مثال و به عنوان یک جامعه­شناس نگاه به موضوع می­کنیم یعنی نگاه به یک فیلم و نه نگاه به عکس این عمل شبیه تحلیل یک عکس است (فردگرائی) چرا که تحلیل مربوط به یک زمان مشخص است. حال اگر این بررسی را در یک فرآیند بلندمدت بعنوان مثال بین سالهای 1300 تا 1394 کاری انجام دهیم ما به تمام حوادثی که این بازه زمانی پیش آمده پرداخته و مجال مقایسه پیدا کرده­ایم اینجا ما با یک فیلم مواجه­ایم متناسب با این دو شیوه دو سنت در جامعه پدید می­آید سنت تحلیل و سنت تطبیق.

سنت تحلیل چیست؟

سنت تحلیل مبتنی بر یک مطالعه ایستا و در لحظه می­باشد این مطالعه به بررسی یک پدیده در یک لحظه مشخص پرداخته و از مقایسه آن با زمانها و مکانهای دیگر پرهیز می­کند بعنوان مثال تحلیلهای بروکراسی از خرده نظامهای اجتماعی اینگونه­اند.

سنت تطبیق چیست؟

مبتنی بر یک مطالعه پویا و در یک بازه زمانی مشخص می­باشد در اینجا مدیر جوامع را با یکدیگر مقایسه کرده و یا یک جامعه را در زمانهای مختلف بررسی می­کند بعنوان مثال ذکر انواع جوامع و ویژگیهای آن از زبان آقای کنت و وبر مدیران کلان جامعه­شناس به هر دو سنت نظر داشتند. آنها به وجهی هم اعتقاد به تغییر، هم اعتقاد به نظم و ثبات جوامع داشته­اند پس در بررسی نهایی به اینجا خواهیم رسید که مدیران در ارتباط با مفهوم تغییر بایستی سنت تطبیق آن جامعه مورد هدف خود را مورد بررسی دقیق قرار دهد.

به عنوان دومین موضوع این فصل باید دانست که جهت بررسی هر تغییر در چارچوب سنت تطبیق بایستی بتوان به سه سئوال پاسخ داد. این سه سئوال از اصول مهم در هر جامعه­ای می­باشد.


 

سئوال اول: تغییر در چه بستری پدید می­آید؟ تضاد یا وفاق؟

جامعه­شناسان وجود تغییر را پذیرفته­اند اما تغییر معمولا در یک شرایط نامساعد پیش می­آید. سئوال این است که اصل و اساس درگیری و جنگ اجتماع بنا شده و یا بر وفاق و صلح؟ برخی معنقدند وضعیت عادی و غالب جوامع صلح و آشتی است. جنگ و نزاع استثناء است. معتقدند که جامعه از گروههای کوچکی است که این گروهها هم از طریق علائق افراد نسبت بهم پدید می­آید اما عده­ای معتقدند اصل دنیا تضاد است نه تنها جنگ و نزاعها خصمانه است حتی فعالیتها در ظاهر از تضاد اثری نشان نمیدهد مثال: مارکسیستها.

اینها معتقدند از درون جنگ و نزاع بیرون می­آید به این معنی که افراد گروهها که در کنار هم قرار گرفته­اند نه به دلیل علاقه و محبت هست بلکه بدلیل عدم توافق با افراد دیگر است که ناچارا در کنار هم قرار دارند و همین باعث تضاد درونی خواهد شد.

جامعه­شناسان تضاد و بخصوص مارکسیستها تمامی کنش و واکنش­های جهان را مبتنی بر اصلی بنام پراکسیس می­دانند آنان می­گویند آنچه در دنیا هست محصول یک فرآیند دو بعدی است یک بعد تهاجم و یک بعد شناختی یا معرفتی است وقتی چرخهای ماشین با آسفالت درگیر می­شوند به گونه­ای تضاد مواجه­ایم که منتج به حرکت و پویایی می­شود. مارکسیستها از دسته جامعه­شناسان عملگرا هستند، اعتقاد دارند چیزی که صرفا در فکر آدمی هست هنوز متولد نشده پس اهمیتی ندارد و وقتی اهمیت ندارد مورد توجه قرار نخواهد گرفت یعنی ظهور و بروز ندارد پس نتیجه بعد تهاجمی به خودی خود فاقد اعتبار و اهمیت است.

مارکسیست معتقد است که در یک جامعه ناعادلانه نظام پراکسیس از وضعیت نرمال خود خارج شده و در ارتباط با وضعیت کنشها که طرف اصلی آن انسان است بعد معرفتی از بین می­رود. مارکس معتقد است در یک جامعه طبقاتی (فئودالی یا سرمایه­داری) انسان از خود بیگانه شده چون نیازهای فطری او برآورده نمی­شود. جامعه سالم از نظر مارکس جامعه­ای است که بر اساس نیازهای خود تولید و مصرف می­کند نه کمتر، نه بیشتر. در جامعه طبقاتی انسان از نیازهای خود دور و به مسائل حاشیه­ای و بی­اهمیت خواهد رسید. در این جامعه طبقه کارگر کار می­کند اما کارش همراه با خودآگاهی (بعد معرفتی پراکسیس) نیست. جامعه­شناسان وفاق دارند که دنیا بر اساس آشتی و آرامش بنا شده است و با کوچکترین تغییری آرامش آن جامعه مورد هدف قرار می­گیرد.

جامعه­شناسان کارکردگرا از این جمله هستند اما جامعه­شناسان تضادگرا معتقدند که دنیا بر اساس تضاد، جنگ، جدال یبن تمام پدیده­ها شده و تغییر در یک اجتماع نه در یک بستر آرام بلکه در چارچوب کاملا متشنج بوجود آمده.

سئوال دوم: عامل اصلی تغییر کیست انسانها هستند یا ساختارها؟

در حوزه جامعه­شناسی نه فقط تغییر اجتماعی بلکه هر پدیده دیگری محصول حداقل یکی از این دو عامل می­باشد آنقدر پاسخ این سئوال در تغییرات اجتماعی اهمیت دارد که در پاسخ دو گروه جامعه­شناس با دو چشم­انداز مختلف نظری و روشی ارائه طریق کرده­اند. اراده­گرایان معتقدند این اراده افراد است که نقش اصلی را در ایجاد پدیده­ها و تغییرات اجتماعی بازی می­کنند.

گروه اول اراده­گرایان: نقش توده جامعه را در ایجاد تغییر بیشتر دانسته­اند. اما گروه دوم بر نقش نخبگان، فرهیختگان و رهبران تأکید می­ورزند. آنها معتقدند اگر رجال فکری نباشند تغییر ایجاد نمی­شود مختصرا تغییر اجتماع محصول قدرت یا زوال نخبگان است. اگر بخواهیم دیدگاه این دو دسته را بدون جانبداری از گروه خاصی جمع­بندی کنیم می­توانیم بگوییم که در جریان تغییرات اجتماعی گروه نخبگان و توده به یک تقسیم کار مبادرت می­ورزند.

رجال فکر و نخبگان صاحب اطلاعات و دانش هستند و توده جامعه صاحب انرژی فراوان که این دو لازم و ملزوم هم می­باشند. وجود هر دو عامل فکری و یدی در تغییراتی چون شورش، انقلاب و غیره ضروری است.

در انقلاب هندوستان نقش رهبری چون گاندی با آن اندیشه و سبک خاص در مبارزه بدون شک از نقش عموم بیشتر بوده. در انقلاب ایران نقش امام خمینی(ره) در بسیج و سازماندهی توده مردم انکارناپذیر است. جالب است که خود ایشان همواره بر نقش مردم بر ظهور انقلاب تأکید داشتند.

 

 

 

 

 

 






تاریخ : یکشنبه 94/11/4 | 2:59 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

فرهنگ و ویژگی های آن

مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه? خویش فرامی‌گیرد ،فرهنگ می باشد. فرهنگ ویژگی ها و خواصی دارد که شناخت آنها ما را برای درک بهتر فرهنگ و جایگاه آن در زندگی انسان کمک می کند. انتقال پذیری،فرایندی است که ازطریق آموزش از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد، آموختی ، همگانی،همچنین وسیله ای برای کنترل و نظم اجتماعی می باشد.

صنایع فرهنگی و نقش و کاربرد آن :

صنعت فرهنگی به مجموعه‌ای از صنایع اطلاق می‌شود که محصولات آن‌ها درونمایه فرهنگی و معنوی دارند، و برای غنی سازی حیات درونی و پالایش روح بهکار می‌روند.

صنایع فرهنگی از شاخه های مختلفی تشکیل شدهاست.

صنایع فرهنگی هنری :سینما، تئاتر،هنرهای تجسمی، موسیقی

صنایع فرهنگی چندرسانه ای: شامل ماهواره،رادیو، تلویزیون، وب سایت های اینترنتی و تبلیغات

صنایع فرهنگی مکتوب: شامل کتاب ها،نشریات و رزونامه ها

صنایع فرهنگی سرگرمی: شامل موزه داری،جشنواره ها، تفریحات، گردشگری، اسباب بازی و بازی های رایانه ای

تهاجم فرهنگی چیست ؟

زمانی که جامعه‌ای تلاش می‌کند فرهنگ خود را بر جامعه دیگری که طبعاً دارایفرهنگی خاص می‌باشد، تحمیل کند و یا لااقل نوعی دگرگونی در فرهنگ آن جامعهبه‌وجود آورد هجوم فرهنگی اتفاق می‌افتد. بدین ترتیب مهاجم فرهنگی سعی میکند با استفاده از برتری اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فن‌آوری خود، بهمبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورد و با تهدید، تضعیف، تحریف و احیاناًنفی و طرد ارزشهای آن، زمینه حاکمیت اندیشه‌ها، ارزشها و رفتارهای مطلوبخویش را فراهم آورد. ، در این تهاجم سعی می شود  سه عنصر اساسی فرهنگ؛ یعنی شناخت‌ها و باورها، ارزشها و گرایش‌ها ورفتارها و کردارهای جامعه مورد هجوم را با دگرگونی روبرو سازد،

و مهاجم سعی می‌کند، با استفاده از روش‌های روان‌شناسی، مردم‌شناسی،جامعه‌شناسی و بهره‌گیری از نمادها ی جامعه مورد نظر، نوعی همدلی وهم‌سویی ،به‌وجود آورد.

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

تبادل فرهنگی ملت‏ها در طول تاریخ به شکلی طبیعی وجود داشته و عاملی برای رشد وتعالی مستمر فرهنگ ها بوده است.

تبادل فرهنگی برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگیبشر امری بسیار ضروری است و جامعه انسانی را در ارتقای ارزش‏ها و پیمودن مسیر سعادتواقعی به پیش می‏برد. این جریان فرهنگی دو سویه است و هنگام قوت و توانایی ملت‏هاصورت می‏گیرد. در این روند، ملت‏ها با هدف ترویج ارزش‏های بشری، به تبلیغایده‏آل‏ها و معیارهای خود می‏پردازند و نیز عناصر و مفاهیم برجسته‏ی فرهنگ‏هایدیگر را وام می‏گیرند.

بنابراین، اساسا تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادلفرهنگی فرایندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت می‏گیرد؛ ولی تهاجمفرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطه‏گرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وحتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جای‏گزینی ارزش‏ها در تهاجم فرهنگی طبیعتا تحمیلیاست. در واقع در تبادل فرهنگی، هدف به روز کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است، ولی در "تهاجم فرهنگی" هدف ریشه‏کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است

به طور خلاصه، تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را می‏توان در موارد ذیل دانست:

. 1در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریبفرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.

2.در تهاجم، یک ملت برای جای‏گزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشه‏کنیفرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.

3.در تبادل فرهنگی، همواره جنبه‏های مثبت و انسانی مطرح است؛بدین معنا که دو طرفقصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجمفرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه قلع و قمع، ارعاب، بی‏هویت کردن وایجاد سلطه، مدنظر است.

4.در تهاجم فرهنگی، قصد استیلا و به طور کلی، غرض سیاسی مأخوذ است و مهاجم اصولاًبقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‏پذیرد.

سیر تاریخی تهاجم فرهنگی در ایران

محققان برآن‏اند که مبدأ تاریخی تهاجم فرهنگی غرب در ایران را باید از آغاز حکومتقاجاریه و کمی قبل از آن فرض کرد؛ زمانی که نادر از دنیا رفت و مملکت ایران دچارآشوب و بی‏نظمی شد و کمپانی هند شرقی تحرکات خود را شدت بخشید (دوانی، 1375؛ ص91). شروع این حرکت با تأسیس مذاهب جعلی، مانند وهابیگری در مذهب اهل سنت، و شیخیگری وبهائیت در مذهب تشیع اشاره کرد. این مذاهب جدید به منظور تغییر در اعتقادات واقعیدین اسلام ؛ و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان طراحی شدند. این حرکت در جامعه‏ی ایران از زمان اولیناعزام ایرانیان به غرب برای تحصیل، و بازگشت آنان به کشور، شدت بیش‏تری بهخود گرفت. نخستین ایرانیانی که برای مأموریت و یا تحصیل به غرب سفر کردند،اسیرشبکهی فراماسونری غرب شدند

تعدادیاز آنان چون عسگرخان افشار ارومی و ابوالحسن‏خان ایلچی حلقه‏ی نوکری غربرا به گوش آویختند و در ازای گرفتن حقوق از بیگانگان، به ترویج غرب‏گرایی وتأمین منافع آنها در ایران پرداختند. مشخصه‏ی تمامی این فرنگ‏رفتگان،خودباختگی در مقابل مظاهر تمدن غرب و ترویج غرب‏گرایی در ایران بود؛ برایمثال، آخوندزاده علت عقب‏ماندگی ایرانیان را دین اسلام و خط عربی می‏داند.

باکودتای سوم اسفند 1299 و آغاز سلطنت رضاخان، روشن‏فکران غرب‏زده شکل جدیدیاز تهاجم فرهنگی در ایران ظاهر کردند. رضاخان در طول 20 سال سلطنت خود،انهدام فرهنگ قومی، ملی و اسلامی ایران را بنا نهاد. با توجه به ضعفتوانایی‏های فکری و علمی او، چنین حرکت حساب شده‏ای نمی‏توانست حاصل درک وبینش وی باشد. او با حضور مستشاران متعدد غربی و همکاری و اقتدارروشن‏فکران وابسته در دستگاه حکومت خود، تدارک این حرکت ضدفرهنگی را فراهمنمود (کاظم‏زاده، 1371)؛ برای مثال، حسن تقی‏زاده که سمبل مدافعان ترویجکامل و بی‏حد و مرز معیارهای غربی در کشور و گرداننده‏ی اصلی مجله‏ی شبهروشن‏فکری کاوه است می‏نویسد: "وظیفه‏یاول همه‏ی وطن‏پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا، بلاشرط و قید، وتسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایعو زندگی و کل اوضاع فرنگستان است، بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایرانباید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً،فرنگی مآب شود و بس

در مجموع می‏توان گفت این استعمار گران بودند که به بهانه‏های مختلف به منظور تسلط بر کشورهای جهان سوم از این حربه استفاده کردند.

سابقه‏یتاریخی این فرایند در غرب به بعد از رنسانس و انقلاب علمی در جامعه‏یاروپا برمی‏گردد؛ هنگامی که صنعت و علم با شتاب بیش‏تری رشد یافت و کشورهایصنعتی که از تولیدات، اشباع شده بودند، از یک طرف نیازمند بازارهای جدیدمصرف شدند و از سوی دیگر تداوم حیات صنعت غرب، بستگی تام به سوخت و مواداولیه داشت. در این زمان معقول‏ترین انتخاب برای غرب در خصوص تأمین منابعاولیه و به‏دست آوردن بازار مصرف، نزدیک‏ترین منطقه به آنان، یعنی جهاناسلام بود؛ به همین سبب، ذخایر غنی نفتی و بازارهای مصرف این منطقه ازجهان، هدف تهاجم آنان قرار گرفت. بدین ترتیب کشورهای اسلامی یکی پس ازدیگری با روش‏های مختلف سیاسی، نظامی و فرهنگی استعماری در ظاهر استقلالپیدا کردند. شرکت‏ها و صنایع اروپایی در این کشورها رخنه نموده و بازارهایاین کشورها را در اختیار گرفتند. برای تثبیت وضع موجود، تنها چاره‏ای که بهفکر اندیشمندان و متفکران سیاسی غرب رسید، استفاده از "تهاجم فرهنگی" بود؛زیرا توسل به نیروی نظامی و زور، برای همیشه راه‏حل مناسبی برای استیلانبود و برای مدت‏های طولانی نمی‏شد استثمار را با آن تداوم بخشید. به‏همین‏سبباستعمارگران از دیدگاه‏ها و نظریات علمی استعماری که زمینه‏ی تهاجم فرهنگیرا فراهم می‏آورد استقبال کردند. کلام معروف سیسیل رودس، یکی از متفکرانانگلیسی، شاهدی بر این مطلب است که تهاجم فرهنگی از طرف غرب به شکلیسازمان‏دهی‏شده و برای حفظ منافع درازمدت آنان صورت گرفته است. او می‏گوید:
"
برای این‏که 40 میلیون جمعیت پادشاهی متحده‏ی بریتانیا را از یک جنگداخلی خونین نجات دهیم، باید سرزمین‏های جدیدی را به دست آوریم تا مشکلاضافه جمعیت حل شود و بازارهای جدیدی برای کالاهای تولیدشده در کارخانه‏ها ومعادن فراهم گردد. همان‏طور که همیشه گفته‏ام، "امپراطوری" راه‏حلی برایمسأله نان و بیکاران است. اگر می‏خواهید جنگ داخلی نداشته باشید، بایدامپریالیست شوید!" (رفیع، 1373، ص115)

هگفته‏ی یکی از محققان ایرانی، امروزه داعیه‏ی برتری‏طلبی و تسلط فرهنگغربی به مرحله‏ای رسیده است که تحمل هیچ رقیبی را برای خود ندارد:
"
درطرح تاریخی غربی شدنِ عالم، مطلب صرفا این نبوده است که فرهنگ‏های غیرغربیجای خود را به فرهنگ غربی بدهند، بلکه مسئله این بوده است که‏هر جا و هرقوم که غربی نشود، ناچیز است و این ناچیز، چه در صورت ظاهر و سیمای بشر وچه به صورت اشیا یافت شود، جز این قابلیت ندارد که به تملک و تصرف غربدرآید؛ پس قضیه‏ی غرب این نیست که گروهی سوداگرِ حریصِ متجاوز در جایی پیداشده‏اند و علم وعقل‏را وسیله‏ی تسلط و استیلای خود قرارداده‏اند. غرب عیناین علم و عقل است و در نظر او یک عالم بیش‏تر وجود ندارد؛ یعنی غیرت غربیبه وجود غیر و مغایر مجال نمی‏دهد، هرچه هست باید غربی بشود یا ازمیانبرود" (داوری‏اردکانی، 1379،ص83)

نامگذاری عروسک باربی:

عروسک لی لی در واقع برگرفته از شخصیت و اندام و چهره زن خیابان گرد آلمانی به همین نام بودسپس این عروسک تغییر نژاد یافته ( به نژاد آمریکایی- انگلیسی انگلوساکسون) باربی لقب گرفت

علل غروب خورشید تابناک تمدن اسلامى را در اندلس.

مروزه با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و برقراری ارتباطات پیدایش انواع رسانه های جمعی، بزرگراههای اطلاعاتیو ماهواره ای و غیره، مهاجمان متوجه شده اند که برخورد نظامی نمی تواند مفید و مؤثر باشد و تا زمانی که مسلمینمقید به فضایل انسانی و الهی و مذهبی و سنت هستند، نمی توان با جنگ نظامی از بین برد; بنابراین با پدیده فرهنگ بهجنگ و تقابل روی آوردند

--سال پ?ش رزم آرا ‏(نخست وز?ر شاه ‏) : " ا?ران? ها بدون کمک 
غرب ?ک لولهنگ ‏( آفتابه ‏) هم نم? توانند بسازند"

بزارها و روش‏های فرهنگی؛
این گزینه شامل استفاده از هنر سینما و تئاتر، انواع فیلم‏ها و سریال‏هایتلویزیونی، اشعار و مقالات و رمان‏های مختلف جهت ترویج پوچ‏گرایی و بی هویتکردن مردم یک کشور و ایجاد تردید در مبانی تئوریک نظام سیاسی جمهوریاسلامی ایران، نفوذ در مدارس و دانشگاه‏ها و ترویج مکاتبی چون انسان‏مداری (اومانیسم)، سکولاریسم و تکثرّگرایی (پلورالیزم) دینی برای تضعیف مبانیمعرفتی حکومت دینی و….

 

خبرگزاری‌های بین‌الملی؛سرعت در گردآوری و پخش خبر، ازشرایط کامیابی رسانه‌های گروهی به‌شمار می‌رود. از این‌رو استکبار جهانی باهدف کنترل آشکار رسانه‌های گروهی جهان و جهت‌دهی به آن‌ها، سازمان‌هایبزرگ خبررسانی را بنیان نهاده‌اند و از این مسیر به تزریق فرهنگ خودمی‌پردازند.

رسانه‌های جمعی؛استکبار جهانی با در اختیار گرفتن مالکیترسانه‌های بین‌المللی جمعی و همچنین تسلط بر محتوای رسانه‌های جمعی کشورهامانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات، سعی در بی‌ارزش جلوه دادن فرهنگ، آیین وآداب و رسوم ملّی جوامع و ارائه الگوهای نادرست به آن جوامع دارد وبرنامه‌های رادیو و تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی، کتاب، نشریات و خلاصه همهمجاری ارتباطی را در مسیر تهاجم فرهنگی به‌کار می‌گیرد. سامانه‌ی مهاجمسعی می‌کند برنامه‌های خود را در پوشش زیبا و آشنایی از جنس جمعیّت، فرهنگ ونژاد بومی یا آرایه‌های پژوهشی و داعیه‌های بشری پنهان کند و اثر پیام خودرا افزایش دهد و راه را بر مکان تبیین ماهیت‌ساز و کارهای خود ببندد.

مواد مخدر؛

مهاجمان فرهنگی با آلوده کردن افرادیبه مواد مخدر سعی در منفعل کردن آن‌ها در مقابل فرهنگ خود و بی‌هویت کردنآن‌ها نموده و از طرف دیگر از آن‌ها در جهت ترویج فرهنگ مورد نظر خود درجامعه استفاده می‌کنند

استفاده ابزاری از زنان؛امپریالیسم فرهنگی با استفاده از جاذبه‌های جنسی زنان در جهت تخریب فرهنگ‌های عدالت محور و ترویج فرهنگ ابتذال گام برمی‌دارند.

شبکه‌ی جهانی اینترنت.

شیوه‌های تهاجم فرهنگی، برخی از شیوه‌ها عبارتند از:

تربیت دست‌آموزها؛ استعار با تربیت افراد مورد نیاز در کشورها در جهت پیادهکردن سلطه فرهنگی خود، گام برمی‌دارد. استعمارگران می‌کوشند با بیگانه کرنعوامل تأثیرگذار در جوامع، مانند سیاستمداران، اساتید دانشگاه، بزرگانان،اهل قلم، شاعران، مداحان و ... از هویت فرهنگی–ملی خودشان، آن‌ها را درمسیر نشر و نفوذ فرهنگ بیگانه قرار دهند.

 

 






تاریخ : دوشنبه 94/10/21 | 8:27 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

دانلود نمونه سوال علوم هشتم .

 

 

 

 

 

 


دانلود






تاریخ : پنج شنبه 94/10/17 | 8:18 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

پاور پوینت در مورد عروسک باربی است و به تحلیل در مورد عروسک باربی می پردازد.

 

دانلود






تاریخ : پنج شنبه 94/10/17 | 8:17 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

.پاورپینت در مورد جنگ نرم



دانلود






تاریخ : پنج شنبه 94/10/17 | 8:15 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

این ا امتحان زبان هشتم از درس اول است .

 

 

 

دانلود






تاریخ : پنج شنبه 94/10/17 | 8:13 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

این پاور پوینت در مورد  لیبرالیسم است و این پاور ینت با زحمت ریادی ساخته شده و لطفا اگر می خواهید اسم ان را تغییر بدهید یک نظر بدهید بعد اسمش را عوض کنید .
(منتظر جواب نباشید)

 لیبرالیسم

دانلود






تاریخ : پنج شنبه 94/10/17 | 12:4 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.