یاران امام حسین - وبلاگ منتظران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بوبکر ابن حسن(علیه السلام): نام مادرش نفیله است لذا او برادر تنی قاسم و عبدالله ابن حسن(علیه السلام) است و بعید نیست که از قاسم بزرگتر بوده باشد. او همسر سکینه بنت الحسین(علیه السلام) است و در کربلا با تیر سه شعبه شهید شد.

قاسم ابن الحسن(علیه السلام): مادرش نفیله است و در کربلا حداکثر 16ساله بود. او بسیار شجاع بود و در کرببلا با هزار نفر جنگید.

قاسم در شب عاشورا از شهادت خود سوال کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: «کیف الموت عندک؟ گفت: احلی من العسل». امام فرمود: آری شهید خواهی شد بعد از این که بلای عظیمی به تو برسد (ظاهرا چون زره و کلاه خود نداشت شهادتش فجیع بود). و بعد امام(علیه السلام) فرمود: حتی آن نوزاد(علی اصغر) در خیمه نیز شهید خواهد شد.

عبدالله ابن الحسن(علیه السلام): نام مادرش نفیله است. او در کربلا 10ساله بوده است و در آغوش امام حسین(علیه السلام) در آخرین لحظات عمر شریف امام به شهادت رسید.

عبدالله ابن عبدالله ابن حسن(علیه السلام): از دیگر شهدای این خاندان است.

4) شهدا از خاندان جعفر ابن ابیطالب(علیه السلام):

عون ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.

او در رجز خود می خواند: اگر مرا نمی‌شناسید، پس من پسر جعفر، شهیدی راستین در بهشت تابان هستم؛ او در آنجا با بالی سبزفام پرواز می‌کند، در محشر همین شرافت او را بس است

او با شمشیر به جنگ دشمن ‌رفت تا این که سی نفر سوار و هجده نفر پیاده را به قتل رسانید.

محمد ابن عبدالله ابن جعفر طیار (علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. برخی گفته اند او فرزند همسر دیگر عبدالله بنام خوضا است.

عبید الله ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): فرزند خوضاء است.

قاسم ابن محمد ابن جعفر طیار(علیه السلام): مادر او، ام کلثوم دختر زینب کبری(علیها سلام) است.(در واقع نوه حضرت زینب است)

5) شهدا از خاندان مسلم ابن عقیل:

نام پدر: عقیل ابن ابیطالب/ نام مادر:  کنیزی بنام علیّه است که عقیل او را از شام خریداری نمود./ متولد: 11ه.ق یا 33ه.ق/ شهادت:  سال 61ه.ق؛ لذا در هنگام شهادت 28 ساله یا 50 ساله بوده است.

نسبتش با امام حسین(علیه السلام): پسر عمو

نسبتش با امام علی(علیه السلام): داماد امام است. او همسر رقیه دختر امام علی(علیه السلام) است. نام مادر رقیه، صهباء یکی از همسران امام علی(علیه السلام) است.

فرزندان مسلم(علیه السلام): 

عبدالله ابن مسلم بن عقیل(علیه السلام): مادرش رقیه دختر امام علی(سلام الله علیه) است. وی در کربلا 14 یا 26 ساله بوده است.

محمد ابن مسلم بن عقیل(علیه السلام): مادرش ام ولد بوده است. برخی نیز گویند مادرش رقیه بنت علی(سلام الله علیه) است و در کربلا 27 سال داشته است.

محمد و ابراهیم(علیه السلام): معروف به طفلان مسلم که یک سال بعد از شهادت امام حسین(سلام الله علیه) از زندان ابن زیاد فرار کردند و توسط یکی از کوفیان به شهادت رسیدند.

برادران مسلم ابن عقیل(علیه السلام):

جعفر ابن عقیل(علیه السلام): مادر او ام الثغر دختر عامر از بنی کلاب است.وی در کربلا 23 سال داشت. وی 15 نفر را کشت.

عبدالرحمن ابن عقیل(علیه السلام): مادر او ام ولد بوده است. وی با دختر امام علی(سلام الله علیه) بنام خدیجه ازدواج نمود. وی 17 نفر را کشت.

عبدالله ابن عقیل(علیه السلام): عبدالله بن عقیل که به «عبدالله اکبر» ملقب بود، روز عاشورا در سپاه امام حسین(علیه السلام) به میدان رفت و با سپاهیان عمر سعد مبارزه کرد، و سرانجام به دست «عثمان بن خالد» و مردی از قبیله همدان به شهادت رسید.

محمد ابن ابی سعید بن عقیل(علیه السلام): در کربلا پسر بچه ای است. مادرش ام ولد بود. چوبی به دست داشت و به چپ و راست سر می چرخاند. لقیط ابن ایاس جهنی از روی اسب خم شد و او را جلوی چشمان مادرش به دو نیم کرد.

ب) سایر شهدا از غیر بنی هاشم:

6) شهدا از سفیران امام حسین(علیه السلام):

مسلم ابن عقیل(علیه السلام): او در کوفه به شهادت رسید.

عبدالله ابن یَقطُر حِمیری: مادرش ام قیس ابن ذریح (پرستار امام حسن و امام حسین(علیه السلام) بوده). او جواب نامه مسلم را مبنی بر لبیک کوفیان می آورد که در قادسیه دستگیر شد. عبیدالله ابن زیاد به او گفت: بالای دارالاماره برو و به درغگو پسر دروغگو لعنت بفرست. او بالای دارالاماره رفت و گفت: ای مردم! من فرستاده حسین ابن فاطمه بنت رسول الله هستم تا او را علیه پسر مرجانه و پسر سمیه آن حرامزاده پسر حرامزاده یاری کنم.

پس او را از بالای دارالاماره پرت کردند؛ اسنخوان های او شکست و هنوز رمقی در بدن داشت که با کارد سر از تنش جدا کردند.

سلیمان ابن رَزین: از غلامان امام حسین(علیه السلام) و سفیر امام بسوی رؤسای پنجگانه بصره بود. منذر ابن جارود (پدر زن ابن زیاد) او را دستگیر و بسوی ابن زیاد فرستاد و او سلیمان را گردن زد.

قیس ابن مُسهّر صیداوی: امام(علیه السلام) توسط او نامه ای به سوی مسلم و مردم کوفه فرستاد. اما او را دستگیر کردند. ابن زیاد گفت: بالای منبر برو و بگو: من فرستاده دروغگو پسر دروغگو هستم. او بالای منبر رفت و گفت: ای مردم به درستی که حسین ابن علی(علیه السلام) بهترین خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول الله است و من فرستاده او بسوی شما هستم لذا او را اجابت کنید. بر عبیدالله و پدرش لعنت و به حسین و علی(علیها السلام) درود فرستاد. پس او را از دارالاماره به پایین افکندند.

7) یاران شیدای امام حسین(علیه السلام):

*عبدالرحمن ابن عبد رب الانصاری الخزرجی: از صحابه رسول خدا و از یاران مخلص امام علی(علیه السلام) است. وی قرآن را نزد علی(علیه السلام) آموخت. او از مکه امام را همراهی نمود تا به فیض شهادت نائل آمد.

*نعیم ابن عجلان انصاری خزرجی: او همراه دو برادرش در جنگ صفین علی(علیه السلام) را همراهی نمود. وی از کوفه خود را به امام(علیه السلام) رساند.

*عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی: از وی فقط در زیارت ناحیه مقدسه اسم برده شده است.

*قاسط ابن زهیر ابن حرث تغلبی: او همراه با برادرش کردوس در کربلا به شهادت رسیدند. آنها صحابه امیرالمومنین(علیه السلام) هستند و امام علی و امام حسن(علیه السلام) را در جنگ های متعدد یاری کرده اند.

*کنانه ابن عتیق تغلبی: عابد و قاری و از شجاعان کوفه بود.

*زاهر ابن عمرو کندی: رزم آوری مشهور بود. او از محبان شناخته شده اهل بیت(علیهم السلام) بود. او علیه معاویه شورید و تا سال 60ه.ق فراری بود. او به حج رفت و از آنجا امام حسین(علیه السلام) را همراهی کرد.

*حارث ابن عمرو القیس کندی: جنگاور و اهل عبادت بود. وی به یاری ابن سعد آمده بود ولی وقتی دید او کلام امام را رد کرد به لشکر امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*یزید ابن ثبیط عبدی بصری: او در قبیله خویش به مردی شریف شهرت داشت و از شیعیان علی(علیه السلام) بود. وی به همراه دو فرزند از ده فرزندش(عبدالله و عبیدالله) و اصحابش (عامر و غلامش و نیز سیف ابن مالک و ادهم ابن امیه) به مکه آمدند. او در مکه به دنبال امام می گشت و امام(علیه السلام) به دنبال او می گشت.تا بالاخره امام(علیه السلام) در خیمه او ایستاد تا او برگشت. وی در کربلا به شهادت رسید.

*عامر ابن مسلم عبدی بصری: وی از شیعیان بصره است که همراه غلامش سالم به همراهی یزید ابن ثبیط امام(علیه السلام) را از مکه تا کربلا همراهی کردند.

*سالم غلام عامر ابن مسلم عبدی: وی در حمله نخستین به شهادت رسید.

*سیف ابن مالک عبدی بصری: از شیعیان بصره است و در حمله نخستین شهید شد.

*حباب ابن عامر ابن کعب تیمی: از شیعیان کوفه بود.

*نُعمان ابن عمرو الرّاسبی: از اهالی کوفه و از اصحاب امیرالمومنین(علیه السلام) است. او با عمر ابن سعد به کربلا آمد. وقتی عمر ابن سعد پیشنهادات امام(علیه السلام) را رد کرد شبانه به امام پیوست.

*حُلاس ابن عمرو ازدی راسبی: برادر نُعمان است. او یار علی(علیه السلام) بوده و از مأموران نیرو انتظامی امام علی(علیه السلام) در کوفه بوده و همچون برادرش شبانه به سپاه امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*عمار ابن ابی سلامه دالانی: از صحابه امام علی است و آن حضرت را در هر سه جهادش یاری نمود.

*جابر ابن حجاج: غلام عامر است. وی مردی شجاع و رزم آور بود.

*مسعود ابن حجاج: از شیعیان بنام، شجاع و رزم آور است. وی به همراه عمر ابن سعد به کربلا آمد و خود را به سپاه امام(علیه السلام) رساند.

*عبدالرحمن ابن مسعود ابن حجاج: فرزند مسعود است و از شیعیان شناخته شده کوفه.وی به همراه پدرش به خدمت امام رسیند.

*جبله ابن علی شیبانی: وی از شجاعان کوفه است. در بدو امر مسلم ابن عقیل را یاری نمود و سپس به یاری امام (علیه السلام) شتافت.

*عبید الله ابن یزید ثُبیط: وی اهل بصره است و همراه پدر زید و برادرش عبدالله به کربلا آمد.

*عبدالله ابن یزید ثبیط: از شیعیان بصره است.

*ادهم ابن اُمیه: از دیگر شهدای کربلا

*عمار ابن حسّان ابن شُریح طائی: از قبیله طی است.او شجاع و عاشق ولایت بود. از مکه تا کربلا امام(علیه السلام) را همراهی نمود. پدرش یاور امام علی(علیه السلام) در جنگ جمل و شهید صفین است.

*عمر ابن صبیعه ابن قیس ابن ثعلبه ضبُعی تیمی: او با ابن سعد از کوفه خارج شد و با جمعی در کربلا به امام پیوست.

*مسلم ابن کثیر اعرج ازدی: از یاران امام علی(علیه السلام) بوده. وی خود را از کوفه به امام حسین(علیه السلام) رساند.

*زهیر ابن سلیم: وی در شب عاشورا موفق شد خود را به امام(علیه السلام) برساند.

*رافع ابن عبدالله: غلام مسلم ازدی است. وی بعد از مسلم و بعد از نماز ظهر به شهادت رسید.

*جُندب ابن کندی خولائی: او فرزند حُجر از اصحاب امام علی(علیه السلام) است. معاویه وی را در محلی بنام مرج عذرا به شهادت رساند. مقبره وی در شام است. جندب از بزرگان شیعه و امیر قبیله بزرگ بنی کنده است. وی قبل از ملاقات امام و لشکر حر به امام(علیه السلام) پیوست.






تاریخ : چهارشنبه 94/7/22 | 4:31 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

عبدالله ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): مادرش ام البنین(سلام الله علیها)  است و در کربلا 25 سال داشته است

عثمان ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): مادرش ام البنین(سلام الله علیها) است و در کربلا 23 سال داشته است

جعفر ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): مادرش ام البنین(سلام الله علیها) است و در کربلا 21 سال داشته است

ابوبکر یا عبدالله ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): کنیه اش ابوبکر و نام مادرش لیلی دختر مسعود ابن خالد ابن مالک است و در کربلا 25 ساله بوده است.

محمد ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): بعضی مادر او را اسماء بنت عمیس می دانند.(اسماء همسر جعفر ابن ابیطالب بوده و بعد از شهادت جعفر ابن ابطالب با ابوبکر ازدواج نمود که حاصل این ازدواج محمد ابن ابی بکر است. و بعد از وفات ابوبکر با امام علی(علیه السلام) ازدواج نمود.) وی در کربلا 22 سال داشته است.

عباس اصغر ابن ابن ابیطالب(علیه السلام): نام مادرش صهبا است. صورت او همچون ماه شب چهارده زیبا و نورانی بود. هنوز محاسن نداشت اما در پیشانیش آثار سجده نمایان بود. (لذا رقیه همسر مسلم ابن عقیل با عباس اصغر خواهر و برادر تنی و از یک مادر هستند)

ابراهیم ابن علی ابن ابیطالب(علیه السلام): در کربلا 20 ساله بود.

مورخین(با حفظ اختلاف) 18 نفر از شهدای کربلا را از فرزندان امام علی(علیه السلام) دانسته اند.

فرزندان اناث امام علی(علیه السلام):

زینب (علیها سلام): معروف به فاطمه صغری در کربلا 55 ساله بوند و در سن 56 سالگی در غم شهادت امام حسین(علیه السلام) رحلت کردند. زینب(علیها سلام) عقیله، مستجاب الدعوه، فصیح، عارف، عفیفه، مدافع ولایت، مفسر قرآن فهیمه غیر مفهمه و عالمه غیر معلمه و عابده آل علی و از خاندان نبوت است. او همسر عبدالله ابن جعفر طیار است (جعفر طیار در واقعه عاشورا حضور نداشت اما به فرزندانش دستور داد چنان که دائیتان وارد جنگ شد جان خود را فدای او کنید. هنگامی که خبر شهادت فرزندانش به او رسید گفت: تنها چیزی که مرا آرام می کند شهادت فرزندانم در راه امام(علیه سلام) است. عبدالله بر اثر دعای پیامبر(صل الله علیه و آله) بسیار ثروتمند بود تا جائی که به دولت وام می داد. وی در جنگ های امام علی(علیه سلام) جزء فرماندهان بود. عبدالله در عاشورای 61ه.ق 70ساله بود.)

ام کلثوم(علیها سلام): ام کلثوم کنیه حضرت زینب نیز هست. اما ام کلثوم نام این شهیده است نه کنیه ایشان. کنیه ایشان زینب صغری است. مادرش فاطمه(علیها سلام) است. او متولد سال 6ه.ق است و همسرش عون ابن جعفر طیار است. عون فرزند جعفر و اسماء بنت عمیس است (اسماء بنت عمیس همان است که در غسل زهرا(علیها سلام) حضور داشت) و در کربلا در سن 57 سالگی به شهادت رسید.

افراد زیادی از محققان اهل سنت با اسناد تاریخی، گفته‎اند که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دختری به نام “ام کلثوم(علیها سلام)” داشته است و خلیفه دوم ایشان را از حضرت علی(علیه السلام) خواستگاری نیز کرد ولی حضرت قبول نکردند؛ از جمله: «انصاب الاشراف؛ بلاذری»، «البدء و التاریخ؛ مقدسی»، «تاریخ الائمه؛ ابن ابی التلج»، «الموطأ؛ مالک»، «السنن؛ بیهقی»، «سیر اعلام النبلا؛ ذهبی»، «الذریه الطاهره؛ دولابی»، «دلایل الامامه؛ طبری»، «مناقب آل ابیطالب؛ ابن شهراشوب»، «معارف؛ ابن قطیبه»، «کفایه الطالب؛ گنجی شافعی».

لذا برخی از مولوی های حال حاضر اهل سنت هم قبول دارند که مطلب ازدواج او با حضرت ام کلثوم(علیها سلام) دروغ است.

«ابن سعد» هم در کتاب “طبقات” جلد سوم صفحه 183 و «ابن هشام» در کتاب “السیره النبویه” جلد سوم صفحه 791 و “تاریخ طبری” جلد سوم صفحه 269 آورده‎اند که خلیفه دوم 14 همسر داشته است که یکی از آنها «ام کلثوم بنت جرول خذاعی» بود. پس ایشان زنی به نام ام‎کلثوم داشته ولی نه «ام کلثوم بنت فاطمه الزهراء(سلام الله علیها).

حضرت ام کلثوم(علیها سلام) پس از واقعه هولناک کربلا، دوش به دوش حضرت زینب(علیها سلام) بود. ایشان هم بارها و بارها در طول مسیر خطبه خواند؛ در “کوفه”، “بعلبک”، “سیبور”، “نصیبیین” و چهل منزلی که رفتند سخنان ایشان وجود دارد. همچنین ایشان در ورود به دروازه شام و ماجرای تازیانه و مطالب دیگر حضور داشت.

خطبه ای که ام کلثوم(علیها سلام) در کوفه خواند غوغایی به پا کرد. وقتی دیدند مردم کوفه نان و خرما در میان بچه ها تقسیم کردند حضرت آمدند از دهان بچه ها نان و خرما را بیرون کشید و گفتند: مگر ما را نمی‎شناسید؟ مگر نمی‎دانید صدقه بر ما حرام است؟

قافله وقتی در اربعین به کربلا بر‏گشت حضرت زینب(علیها سلام) در کنار قبر برادر آنقدر ناله ‎کرد و لطمه زد که از حال رفت. حضرت ام کلثوم(علیها سلام) نیز به همین شکل. حضرت زینب(علیها سلام) روضه ‎خواند و لطمه ‎زد و از هوش ‎رفت؛ سپس حضرت ام کلثوم(علیها سلام) بر‎خاست و روضه ‎خواند و از حال ‎رفت. یعنی در همه وقایع پا به پای حضرت زینب(علیها سلام) بود.

حضرت ام کلثوم(علیها سلام) همه جا احترام حضرت زینب(علیها سلام) را نگه داشت و قبل از ایشان قدم بر نداشت و حتی قبل از ایشان صحبت نکرد؛ اما هر جا که حضرت زینب(علیها سلام) از حال می‎رود، ایشان ادامه می‎دهند.

سخنرانی هایش دارای فصاحت و بلاغت نه به مانند خواهر ولی در حد خواهر بوده است. در کتاب “بلاغات النساء” کلمات این اولیا مخدره را آورده است.

در کتاب “ریاحین الشریعه” جلد سوم صفحه 256 آمده که حضرت ام کلثوم(علیها سلام) به دلیل اینکه صبری که خداوند به حضرت زینب(علیها سلام) عطا کرده بود را نداشت چهار ماه پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه، مورخ 29/جمادی الثانی/61ه.ق دق کرد و در واقع بر اثر شدت تألمات به شهادت رسید.

 3) شهدا از فرزندان امام حسن(علیه السلام) در کربلا:

امام حسن(علیه السلام) 15فرزند داشت که 5 نفر از آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

حسن ابن حسن(علیه السلام): مشهور به حسن مثنی است. مادر وى، خوله، دختر منظور ابن ریان النزاری است. وی بعد از کشتن 17 نفر و زخمی نمودن 18 نفر دست راستش قطع شد و به اسارت دشمن در آمد. یکى از سربازان عمر بن سعد به نام ابى‏حسان اسماء بن خارجه خزارى، که از بستگان مادرش نیز بود، او را از اسارت دشمن نجات داده و در منزل خویش در کوفه به مداواى وى همت گماشت و پس از بهبودى، او را به مدینه روانه کرد. بعد از بازگشت اسراى کربلا به مدینه، حسن مثنّى همچنان با همسر فداکارش فاطمه بنت الحسین زندگى مى‏کرد تا اینکه به دستور عبدالملک بن مروان از خلفاى اموى مسموم گردیده و در 35 سالگى به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون شد.

ابوبکر ابن حسن(علیه السلام): نام مادرش نفیله است لذا او برادر تنی قاسم و عبدالله ابن حسن(علیه السلام) است و بعید نیست که از قاسم بزرگتر بوده باشد. او همسر سکینه بنت الحسین(علیه السلام) است و در کربلا با تیر سه شعبه شهید شد.

قاسم ابن الحسن(علیه السلام): مادرش نفیله است و در کربلا حداکثر 16ساله بود. او بسیار شجاع بود و در کرببلا با هزار نفر جنگید.

قاسم در شب عاشورا از شهادت خود سوال کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: «کیف الموت عندک؟ گفت: احلی من العسل». امام فرمود: آری شهید خواهی شد بعد از این که بلای عظیمی به تو برسد (ظاهرا چون زره و کلاه خود نداشت شهادتش فجیع بود). و بعد امام(علیه السلام) فرمود: حتی آن نوزاد(علی اصغر) در خیمه نیز شهید خواهد شد.

عبدالله ابن الحسن(علیه السلام): نام مادرش نفیله است. او در کربلا 10ساله بوده است و در آغوش امام حسین(علیه السلام) در آخرین لحظات عمر شریف امام به شهادت رسید.

عبدالله ابن عبدالله ابن حسن(علیه السلام): از دیگر شهدای این خاندان است.

4) شهدا از خاندان جعفر ابن ابیطالب(علیه السلام):

عون ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.

او در رجز خود می خواند: اگر مرا نمی‌شناسید، پس من پسر جعفر، شهیدی راستین در بهشت تابان هستم؛ او در آنجا با بالی سبزفام پرواز می‌کند، در محشر همین شرافت او را بس است

او با شمشیر به جنگ دشمن ‌رفت تا این که سی نفر سوار و هجده نفر پیاده را به قتل رسانید.

محمد ابن عبدالله ابن جعفر طیار (علیه السلام): او فرزند حضرت زینب(علیها سلام) است. برخی گفته اند او فرزند همسر دیگر عبدالله بنام خوضا است.

عبید الله ابن عبدالله ابن جعفر طیار(علیه السلام): فرزند خوضاء است.

قاسم ابن محمد ابن جعفر طیار(علیه السلام): مادر او، ام کلثوم دختر زینب کبری(علیها سلام) است.(در واقع نوه حضرت زینب است)

5) شهدا از خاندان مسلم ابن عقیل:

نام پدر: عقیل ابن ابیطالب/ نام مادر:  کنیزی بنام علیّه است که عقیل او را از شام خریداری نمود./ متولد: 11ه.ق یا 33ه.ق/ شهادت:  سال 61ه.ق؛ لذا در هنگام شهادت 28 ساله یا 50 ساله بوده است.

نسبتش با امام حسین(علیه السلام): پسر عمو

نسبتش با امام علی(علیه السلام): داماد امام است. او همسر رقیه دختر امام علی(علیه السلام) است. نام مادر رقیه، صهباء یکی از همسران امام علی(علیه السلام) است.

فرزندان مسلم(علیه السلام): 

عبدالله ابن مسلم بن عقیل(علیه السلام): مادرش رقیه دختر امام علی(سلام الله علیه) است. وی در کربلا 14 یا 26 ساله بوده است.

محمد ابن مسلم بن عقیل(علیه السلام): مادرش ام ولد بوده است. برخی نیز گویند مادرش رقیه بنت علی(سلام الله علیه) است و در کربلا 27 سال داشته است.

محمد و ابراهیم(علیه السلام): معروف به طفلان مسلم که یک سال بعد از شهادت امام حسین(سلام الله علیه) از زندان ابن زیاد فرار کردند و توسط یکی از کوفیان به شهادت رسیدند.

برادران مسلم ابن عقیل(علیه السلام):

جعفر ابن عقیل(علیه السلام): مادر او ام الثغر دختر عامر از بنی کلاب است.وی در کربلا 23 سال داشت. وی 15 نفر را کشت.

عبدالرحمن ابن عقیل(علیه السلام): مادر او ام ولد بوده است. وی با دختر امام علی(سلام الله علیه) بنام خدیجه ازدواج نمود. وی 17 نفر را کشت.

عبدالله ابن عقیل(علیه السلام): عبدالله بن عقیل که به «عبدالله اکبر» ملقب بود، روز عاشورا در سپاه امام حسین(علیه السلام) به میدان رفت و با سپاهیان عمر سعد مبارزه کرد، و سرانجام به دست «عثمان بن خالد» و مردی از قبیله همدان به شهادت رسید.

محمد ابن ابی سعید بن عقیل(علیه السلام): در کربلا پسر بچه ای است. مادرش ام ولد بود. چوبی به دست داشت و به چپ و راست سر می چرخاند. لقیط ابن ایاس جهنی از روی اسب خم شد و او را جلوی چشمان مادرش به دو نیم کرد.

ب) سایر شهدا از غیر بنی هاشم:

6) شهدا از سفیران امام حسین(علیه السلام):

مسلم ابن عقیل(علیه السلام): او در کوفه به شهادت رسید.

عبدالله ابن یَقطُر حِمیری: مادرش ام قیس ابن ذریح (پرستار امام حسن و امام حسین(علیه السلام) بوده). او جواب نامه مسلم را مبنی بر لبیک کوفیان می آورد که در قادسیه دستگیر شد. عبیدالله ابن زیاد به او گفت: بالای دارالاماره برو و به درغگو پسر دروغگو لعنت بفرست. او بالای دارالاماره رفت و گفت: ای مردم! من فرستاده حسین ابن فاطمه بنت رسول الله هستم تا او را علیه پسر مرجانه و پسر سمیه آن حرامزاده پسر حرامزاده یاری کنم.

پس او را از بالای دارالاماره پرت کردند؛ اسنخوان های او شکست و هنوز رمقی در بدن داشت که با کارد سر از تنش جدا کردند.

سلیمان ابن رَزین: از غلامان امام حسین(علیه السلام) و سفیر امام بسوی رؤسای پنجگانه بصره بود. منذر ابن جارود (پدر زن ابن زیاد) او را دستگیر و بسوی ابن زیاد فرستاد و او سلیمان را گردن زد.

قیس ابن مُسهّر صیداوی: امام(علیه السلام) توسط او نامه ای به سوی مسلم و مردم کوفه فرستاد. اما او را دستگیر کردند. ابن زیاد گفت: بالای منبر برو و بگو: من فرستاده دروغگو پسر دروغگو هستم. او بالای منبر رفت و گفت: ای مردم به درستی که حسین ابن علی(علیه السلام) بهترین خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول الله است و من فرستاده او بسوی شما هستم لذا او را اجابت کنید. بر عبیدالله و پدرش لعنت و به حسین و علی(علیها السلام) درود فرستاد. پس او را از دارالاماره به پایین افکندند.

7) یاران شیدای امام حسین(علیه السلام):

*عبدالرحمن ابن عبد رب الانصاری الخزرجی: از صحابه رسول خدا و از یاران مخلص امام علی(علیه السلام) است. وی قرآن را نزد علی(علیه السلام) آموخت. او از مکه امام را همراهی نمود تا به فیض شهادت نائل آمد.

*نعیم ابن عجلان انصاری خزرجی: او همراه دو برادرش در جنگ صفین علی(علیه السلام) را همراهی نمود. وی از کوفه خود را به امام(علیه السلام) رساند.

*عمران ابن کعب ابن حارث الاشجعی: از وی فقط در زیارت ناحیه مقدسه اسم برده شده است.

*قاسط ابن زهیر ابن حرث تغلبی: او همراه با برادرش کردوس در کربلا به شهادت رسیدند. آنها صحابه امیرالمومنین(علیه السلام) هستند و امام علی و امام حسن(علیه السلام) را در جنگ های متعدد یاری کرده اند.

*کنانه ابن عتیق تغلبی: عابد و قاری و از شجاعان کوفه بود.

*زاهر ابن عمرو کندی: رزم آوری مشهور بود. او از محبان شناخته شده اهل بیت(علیهم السلام) بود. او علیه معاویه شورید و تا سال 60ه.ق فراری بود. او به حج رفت و از آنجا امام حسین(علیه السلام) را همراهی کرد.

*حارث ابن عمرو القیس کندی: جنگاور و اهل عبادت بود. وی به یاری ابن سعد آمده بود ولی وقتی دید او کلام امام را رد کرد به لشکر امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*یزید ابن ثبیط عبدی بصری: او در قبیله خویش به مردی شریف شهرت داشت و از شیعیان علی(علیه السلام) بود. وی به همراه دو فرزند از ده فرزندش(عبدالله و عبیدالله) و اصحابش (عامر و غلامش و نیز سیف ابن مالک و ادهم ابن امیه) به مکه آمدند. او در مکه به دنبال امام می گشت و امام(علیه السلام) به دنبال او می گشت.تا بالاخره امام(علیه السلام) در خیمه او ایستاد تا او برگشت. وی در کربلا به شهادت رسید.

*عامر ابن مسلم عبدی بصری: وی از شیعیان بصره است که همراه غلامش سالم به همراهی یزید ابن ثبیط امام(علیه السلام) را از مکه تا کربلا همراهی کردند.

*سالم غلام عامر ابن مسلم عبدی: وی در حمله نخستین به شهادت رسید.

*سیف ابن مالک عبدی بصری: از شیعیان بصره است و در حمله نخستین شهید شد.

*حباب ابن عامر ابن کعب تیمی: از شیعیان کوفه بود.

*نُعمان ابن عمرو الرّاسبی: از اهالی کوفه و از اصحاب امیرالمومنین(علیه السلام) است. او با عمر ابن سعد به کربلا آمد. وقتی عمر ابن سعد پیشنهادات امام(علیه السلام) را رد کرد شبانه به امام پیوست.

*حُلاس ابن عمرو ازدی راسبی: برادر نُعمان است. او یار علی(علیه السلام) بوده و از مأموران نیرو انتظامی امام علی(علیه السلام) در کوفه بوده و همچون برادرش شبانه به سپاه امام حسین(علیه السلام) پیوست.

*عمار ابن ابی سلامه دالانی: از صحابه امام علی است و آن حضرت را در هر سه جهادش یاری نمود.

*جابر ابن حجاج: غلام عامر است. وی مردی شجاع و رزم آور بود.

*مسعود ابن حجاج: از شیعیان بنام، شجاع و رزم آور است. وی به همراه عمر ابن سعد به کربلا آمد و خود را به سپاه امام(علیه السلام) رساند.

*عبدالرحمن ابن مسعود ابن حجاج: فرزند مسعود است و از شیعیان شناخته شده کوفه.وی به همراه پدرش به خدمت امام رسیند.

*جبله ابن علی شیبانی: وی از شجاعان کوفه است. در بدو امر مسلم ابن عقیل را یاری نمود و سپس به یاری امام (علیه السلام) شتافت.

*عبید الله ابن یزید ثُبیط: وی اهل بصره است و همراه پدر زید و برادرش عبدالله به کربلا آمد.

*عبدالله ابن یزید ثبیط: از شیعیان بصره است.

*ادهم ابن اُمیه: از دیگر شهدای کربلا

*عمار ابن حسّان ابن شُریح طائی: از قبیله طی است.او شجاع و عاشق ولایت بود. از مکه تا کربلا امام(علیه السلام) را همراهی نمود. پدرش یاور امام علی(علیه السلام) در جنگ جمل و شهید صفین است.

*عمر ابن صبیعه ابن قیس ابن ثعلبه ضبُعی تیمی: او با ابن سعد از کوفه خارج شد و با جمعی در کربلا به امام پیوست.

*مسلم ابن کثیر اعرج ازدی: از یاران امام علی(علیه السلام) بوده. وی خود را از کوفه به امام حسین(علیه السلام) رساند.

*زهیر ابن سلیم: وی در شب عاشورا موفق شد خود را به امام(علیه السلام) برساند.

سعید سلام داده آرزو نموده که خداوند او را با شهدای کربلا محشور گرداند و از مقامات آنان برخوردار گرداند.

 






تاریخ : چهارشنبه 94/7/22 | 4:29 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()

نبرد کربلا

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد

 

نبرد کربلا
Brooklyn Museum - Battle of Karbala - Abbas Al-Musavi - overall.jpg
نگاره‌ای از نبرد کربلا که توسط عباس الموسوی کشیده شده‌است.
تاریخ 10 محرم 61 هجری قمری برابر 20 مهر 59 و 10 اکتبر 680 میلادی
مکان کربلا
نتیجه پیروزی بنی‌امیه، آغاز قیام‌های هواخواهان اهل‌بیت
طرفهای درگیر
بنی‌امیه حسین بن علی و پیروانش
فرماندهان
*عمر بن سعد
*شمر بن ذی‌الجوشن
*عبیدالله بن زیاد
*حسین بن علی
*عباس بن علی
*حبیب بن مظاهر
*زهیر بن قین
*حر بن یزید ریاحی(در میان نبرد به سپاه حسین بن علی پیوست و در این جناح کشته شد.)
توان
30?000~20?000 بین 72 تا 145 تن

نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم 61 هجری قمری (20 مهر 59 خورشیدی[1] برابر 10 اکتبر 680 میلادی[2]) اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا نیز معروف است. این نبرد میان سپاه کم تعداد حسین بن علی (نوه دختری پیامبر اسلام) و سپاه اعزامی از سوی یزید بن معاویه (دومین پادشاه دودمان اموی) در نزدیکی محلی به نام کربلا (در عراق کنونی) در گرفت. دلیل یزید بن معاویه برای جنگ، بیعت نکردن حسین بن علی با او بود. حسین بن علی (امام سوم شیعیان) نیز حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیر شرعی و غیرقانونی می دانست که بر خلاف پیمان صلح حسن بن علی و معاویه پسر ابوسفیان به شکلی مورثی به یزید اول رسیده بود.

حسین بن علی روز دوم محرم به کربلا رسید و روز سوم عمر بن سعد با 4000 نفر در کربلا اردو زد. در روز هفتم محرم آب را بر حسین بن علی و همراهانش بستند و در نهم محرم، شمر با 4000 نفر و نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر بن سعد دستور داده بود با حسین بن علی بجنگند و او را بکشد و اگر این کار از دست او برنمی‌آید، فرماندهی را به شمر واگذارد.

روز دهم محرم سپاهیان حسین بن علی و عمر سعد در مقابل هم قرار گرفتند. به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین 32 سواره نظام و 40 پیاده[3] و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده[4] بود. در مقابل او سپاه عمر بن سعد با حدود 30000 نفر قرار داشت.[5] جنگ آغاز شد و حسین و یارانش کشته شدند. پس از جان باختن حسین، سپاه عمر بن سعد سر 72 تن از لشکریان حسین به علاوه سر علی اصغر فرزند 6 ماهه او را جدا کرده و بر بالای نیزه‌ها گذاشتند و بر اجساد کشته شدگان اسب تاختند.[6]

خیمه‌ها تاراج و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسین بن علی به‌نام بجدل بن سلیم برای بدست‌آوردن انگشتر حسین بن علی، انگشت وی را برید تا انگشتر را بدست آورد و در نهایت سپاه عمر بن سعد اجساد کشته‌شدگان کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد پس از سه روز توسط قوم بنی‌اسد دفن شدند.[7]

پس از رویداد کربلا تعدادی از زنان و کودکان وابسته به سپاه حسین بن علی، اسیر و زندانی شده و آنان را به شام محل زمامداری یزید بن معاویه فرستادند. از دیدگاه مسلمانان کشته شدگان در نبرد کربلا شهید تلقی می‌گردند. پس از این نبرد حسین بن علی ملقب به لقب سیدالشهداء (سرور و آقای همه شهیدان) گردید.

هر ساله شیعیان، علویان و بسیاری از سنیان در 10 روز نخست ماه محرم هر سال با برگزاری مراسم‌های سوگواری از آن واقعه یاد می‌کنند. عزاداری‌ها با رسیدن روز دهم (عاشورا) به اوج خود می‌رسد.

هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبوده‌است اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشته‌است. نبرد کربلا یک واقعه تاریخی و اساسی در سنت و رسم شیعیان و تاریخ این مذهب محسوب می‌گردد. این درگیری هر ساله و به تناوب با برگزاری یادمان‌ها و عزاداری‌ها روایت و حکایت می‌شود. این رویداد از یک سو سبب تضعیف مشروعت سیاسی حکومت بنی امیه شده‌است. به طوری که پس از آن قیام‌های فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد. از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی سده‌های بعد تا به امروز داشته‌است.

شیعیان معتقد هستند فداکاری حسین بن علی و رسالت نبرد کربلا به فرمان الهی بوده است و این رخداد تاریخی را لازمه بیدار شدن و آگاه شدن امت اسلامی و توقف غصب خلافت مسلمین به وسیله یزید می‌دانند.

محتویات

  • 1 پیش‌زمینه
  • 2 سپاه یزید
  • 3 سپاه حسین بن علی
  • 4 روز نبرد
  • 5 کشته‌شدن حسین بن علی
  • 6 پس از نبرد
  • 7 جستارهای وابسته
  • 8 پانویس
  • 9 منابع

پیش‌زمینه

حسین بن علی هنگام زمام‌داری پدرش، او را در جنگ‌های جمل و صفین و نهروان همراهی کرد. سال 50 هجری قمری هنگام کشته‌شدن برادرش حسن بن علی، معاویه حدود 10 سال به‌عنوان خلیفه باقی بود. بر پایه قرارداد صلح با حسن، طبق بند دوم صلح‌نامه معاویه نمی‌بایست برای خود جانشینی انتخاب کند.[8]

به روایت سلیم پسر قیس یک سال پیش از مرگ معاویه در حج سال 59 هجری قمری حسین بنی هاشم، دویست نفر از اصحاب پیامبر و پانصد نفر از تابعان را در مِنی در خیمه خود گرد آورد. احادیث پیامبر مشتمل بر نصب علی به خلافت در غدیر خم و شأن و جایگاه اهل بیت را به یادشان آورد و آنان بر آن اقرار کردند و نیز از معاویه و ستمش انتقاد کرد. سپس با آنان پیمان بست که این مطالب را به خاندان و قبایل خود برسانند. [9]

معاویه در نیمه رجب سال 60 هجری قمری مرد و پسرش یزید را به جانشینی برگزید. حسین بن علی از همان نخست بیعت وی را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم ولید پسر عتبه حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین بن علی، عبدالله پسر عمر و عبدالله پسر زبیر برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر به بیعت نشدند آنها را بکشد. حاکم مدینه در اجرای فرمان سستی کرد و یزید عمرو پسر سعید پسر عاص را به جایش گماشت.[10] حسین که حاضر به بیعت با یزید نبود با خانواده خود شب بیست و هشت رجب از مدینه به مکه رفتند.

در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده‌بودند نامه‌های زیادی برای حسین بن علی نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین بن علی نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند. اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از سوی یزید به حکومت کوفه گمارده شده‌بود و مردم کوفه را تهدید کرده‌بود، مسلم را تنها گذاشتند.[نیازمند منبع] عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر کرد و کشت. حسین با خانواده و یاران خود به‌سمت کوفه حرکت کرد و در نزدیکی کوفه بود که خبر پیمان‌شکنی مردم کوفه و کشته‌شدن مسلم را آوردند.

عبیداللّه که بر اوضاع کوفه مسلط شده‌بود حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیرکردن حسین بن علی و همراهانش فرستاد و سپس عمر بن سعد را با 30?000 نفر[11] به کربلا فرستاد. این امر موجب شد تا شمار زیادی از افرادی که با حسین بودند او را رها کنند و تنها نزدیک به 70 تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده داده‌بود که اگر حسین بن علی را بکشد، او را فرمانده ری خواهد کرد؛ اما پس از این ماجرا این کار را نکرد.

سپاه یزید

تعداد سپاهیانی که ابن زیاد برای جنگ با حسین گسیل کرد در منابع مختلف گزارش شده‌است. این تعداد دست کم 4000 نفر و در برخی گزارش‌ها تا 80000 نفر برآورد است. اما مشهورترین تخمین حدود 30000 نفر است. طبق تحقیق سیدمجید پورطباطبایی[12] ترکیب سپاه به شرح ذیل بوده‌است:

1ـ 4?000 نفر به فرماندهی عمر بن سعد

2ـ 4?000 نفر به فرماندهی شمر بن ذی الجوشن

3ـ 1?000 نفر به فرماندهی حربن یزید ریاحی

4ـ 2?000 نفر به فرماندهی یزید بن رکاب کلبی

5ـ 4?000 نفر به فرماندهی حصین بن نمیر تمیمی

6ـ 3?000 نفر به فرماندهی مغایر بن رهینه مازنی

7ـ 2?000 نفر به فرماندهی نصر بن حرشه

8ـ 3?000 نفر به فرماندهی کعب بن طلعه

9ـ 1?000 نفر به فرماندهی شبث بن ربعی

10ـ 1?000 نفر به فرماندهی حجّار بن ابجر

11ـ 4?000 نفر به فرماندهی عمر و بن حجاج زبیدی

12ـ 1?000 نفر به فرماندهی یزید بن الحرث بن رویم

13ـ 500 تیراندازان همراه حصین

14ـ 500 نفر به فرماندهی عزرة بن قیس

جمع کل: 31?000 نفر

 

سپاه حسین بن علی

نوشتار اصلی: فهرست کشته‌شدگان واقعه کربلا

به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین 32 سواره نظام و 40 پیاده[13] و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده[14] بود.

حسین زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر را به فرماندهی جناح چپ گماشت. میانه سپاه را نیز به برادرش عباس سپرد.

روز نبرد

بنا بر نقل سید بن طاووس، در کتاب لهوف، صبح عاشورا ابتدا حسین بریر پسر خضیر از زاهدان نامدار کوفه را جهت موعظه جانب لشکر عمر سعد فرستاد، ولی آنان اعتنا نکردند. سپس خود به نزد آنان رفت تا اتمام حجت کند. او گفت مرا بین دو چیز مخیر کرده اند. یا بجنگم و یا ذلت پذیرم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. لذا با شما می جنگم. [15]

سپس سپاه عمر سعد جنگ را آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه حسین بن علی آغاز شد.[16] شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حمله‌ای گروهی بکنند و سپاه حسین را نابود کنند. همه گردان‌های سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم تلاش کردند که از خود دفاع کنند[نیازمند منبع] و نیمی از یاران او (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. شمار کشته‌شدگان این حمله را 41 تن گفته‌اند. شماری از آنان (غیر از 10 نفر از غلامان حسین و دودمانش و 2 تن از غلامان علی)، عبارت‌اند از:

نعیم بن عجلان، عمران بن کعب، حنظله، قاسط، کنانه، عمرو بن مشیعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سیف بن مالک، عبدالرحمان درجی، مجمع عائذی، حباب بن حارث، عمرو جندعی، حلاس بن عمرو، سوار بن ابی عمیر، عمار بن ابی سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بن‌عمر، جبلة بن علی، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهیر بن سلیم، عبدالله و عبیدالله پسران زید بصری.

جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. هنگام نماز حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد با نیمی از یاران در مقابل او صف بکشند تا بتواند به نماز بایستد. دشمن در هنگام نماز آنها را تیرباران کرد. سعید بدن خود را سپر قرار داد و به شهادت رسید. [17]

صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که 30 اسب سوار و 42 پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه‌ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمه‌ای که قبلاً آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود و صورتش را اصلاح کرد. سپس در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی به دست داشت، مناجاتی زیبا با خداوند نموده و با مردم کوفه نیز سخن نمود و گفت که خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد. به مردم سخنان محمد که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمینهای اسلامی برود که در آنجا امنیتش تامین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد. حسین در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی‌کند. حسین از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانه? اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.[18]حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه حسین رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به حسین سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. حسین به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمی‌جنگید.[19]

زهیر بن قین از مردم کوفه خواست که به حرف حسین گوش داده و وی را نکشند. اما آنها با دشنام و تهدید پاسخ وی را دادند و شروع به تیراندازی نمودند. جنگ شروع شد. بال راست سپاه کوفه به فرماندهی عمرو بن حجاج حمله برد اما با مقاومت لشکر حسین مواجه شده و عقب نشست. عمرو دستور داد که لشکرش تن به نبردهای تن به تن درنداده و تنها از دور اقدام به تیر اندازی کنند. بال راست سپاه کوفه به رهبری شمر بن ذی الجوشن حمله و محاصره‌ای بی نتیجه انجام داد و فرمانده سواران سپاه، از ابن سعد خواست که پیاده نظام و کمانداران را به کمک وی بفرستد. شبث بن ربیع که قبلاً از حامیان علی بود، حال در لشکر کوفه و تحت امر پیاده نظام ابن زیاد بود. وقتی به وی فرمان حمله داده شد، آشکارا گفت که هیچ میلی به انجام این کار ندارد و سواره نظام و 500 کماندار این کار را انجام دادند. سواران لشکر حسین که پاهای اسبانشان قطع شده بود مجبور به پیاده جنگیدن شدند. حسین و هاشمیان تنها از جلو می‌توانستند پیش روی داشته باشند و ابن سعد دستور داد که لشکریانش از همه جهات به سمت خیمه‌های حسین رفته تا آنها را خلع سلاح کنند. اما برخی از حامیان حسین که در خیمه‌ها خوابیده بودند با آنها سرسختانه جنگیده و مقاومت کردند. ابن سعد دستور داد که خیمه‌ها را آتش بزنند. قبلاً حسین دستور داده بود که دور تا دور خیمه‌ها آتش زده شود تا از ورود سپاهیان عمر بن سعد جلوگیری شود. شمر به سمت خیمه‌های زنان حسین پیش روی نمود و می‌خواست خیمه‌ها را بسوزاند که همراهانش وی را سرزنش نمودند که شرمگین شد و از این کار منصرف گردید.[18] در یک حمله، سپاهیان ابن زیاد، خیمه های حسین را آتش زدند که این آتش مانع از پیش روی سپاهیان ابن زیاد گردید.[19]

در ظهر، حسین و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان حسین پیش رویش کشته می‌شدند و کشتار هاشمیان که تا به حال راهشان برای ترک میدان جنگ باز بود نیز شروع گردید. اولین هاشمی ای که کشته شد علی اکبر پسر حسین بود. سپس پسران مسلم بن عقیل، پسران عبدالله بن جعفر، پسران عقیل و قاسم بن حسن کشته شدند. قاسم جوان و زیبا بود و به شدت زخمی شده و از عمویش حسین درخواست یاری کرد. حسین خشمگینانه برجست و با شمشیرش ضارب قاسم را ضربتی زد. آن شخص زیر سم اسبهای سپاهیان ابن زیاد افتاده و لگد مال شد. وقتی گرد و غبار ناشی از سم اسبها کنار رفت، حسین پدیدار شد در حالی که بدن قاسم را در آغوش داشت و به قاتلینش لعنت می‌فرستاد. حسین جسم بی جان قاسم را به خیمه‌هایش برد و در کنار دیگر قربانیان قرار داد.[18]

جزئیات کشته شدن عباس در طبری و بلاذری نیامده‌است. تنها به این اشاره شده که حسین که تشنگی بر وی غالب گردیده بود، از عباس خواست تا به فرات رفته و آب بیاورد. عباس با ممانعت لشکریان ابن زیاد روبرو گردید و از خداوند درخواست کرد که لشکریان ابن زیاد را که مانع از رساندن آب به وی می‌شوند را از تشنگی بمیراند و دعایش مستجاب گردید. عباس از ناحیه دهان و فک ضربت خورد. او خونی که از این دو ناحیه جاری شد را در کف دستانش جمع کرد و به آسمان پاشید و به درگاه خداوند به خاطر مصائبی که بر حسین فرود آمده بود، شکایت کرد. باید روایات دقیقی در مورد کشته شدن عباس در کربلا وجود داشته باشد که شیخ مفید به آنها اشاره کرده و می‌گوید که حسین و عباس در کنار هم در کنار رودخانه فرات پیش روی نموده اما عباس از حسین جدا شده و توسط دشمن محاصره گردیده و شجاعانه جنگید و در مکانی که امروز مزارش در آنجا است کشته شد.[18]

در این هنگام سپاهیان ابن زیاد به حسین بسیار نزدیک شده بودند اما کسی جرات نمی‌کرد به سوی حسین دست دراز کند. تا اینکه مالک بن نسیر کندی ضربتی به سر حسین زد و کلاه‌خودش از خون سرش پر گردید. حسین کلاه خودش را عوض نموده و سرش را با عمامه بست. مرد کندی کلاه دریده را غارت نمود. اما این سودی به حالش نکرد. چرا که بعد از آن پیوسته فقیر بود و با خواری زندگی می‌کرد. بخش حزن انگیز دیگر این لحظات، کشته شدن طفلی است که حسین وی را بر زانوانش قرار داده بود. بر طبق یعقوبی، این طفل، نوزاد بود. تیری گردن طفل را درید و حسین خون طفل را در کف دستانش جمع نمود و به آسمان پاشید و خشم خدا را از قوم پیرو شیطان خواستار گردید.[18]

شمر با سپاهی به سمت حسین رفت، اما جرات ننمود به وی حمله کند و تنها درگیری لفظی بین آن دو شکل گرفت. حسین آماده جنگ شد. باید توجه داشت که حسین در آن زمان 55 سال سن داشت و به اقتضای سنش نمی‌توانست مداوم بجنگد. به نقل از بسیاری از روایات ، عبدالله بن حسن بن علی (برادر زاده حسین) خود را سر راه حسین قرار داد و هر چه حسین و زینب به وی می‌گفتند که به خیمه‌ها برگردد، گوش نمی‌کرد. عاقبت دست عبدالله بر اثر ضربت شمشیر قطع شد و حسین به وی وعده بهشت داد و سعی در تسکین درد برادرزاده اش داشت. از یاران حسین، 3 یا 4 تن بیشتر نمانده بودند و حسین به سپاهیان ابن زیاد حمله برد. حسین چون بیم داشت که پس از مرگش عریان در صحرا رها شود، چندین جامه پوشیده بود. اما بعد از کشته شدنش تمامی آن لباس‌ها را غارت نموده و بدنش عریان در صحرای کربلا رها شد. ابن سعد ظاهر گردید و زینب به او گفت: حسین دارد کشته می‌شود و تو تنها تماشا می‌کنی. ابن سعد اشکهایش با شنیدن این سخن جاری گشت. حسین شجاعانه می‌جنگید و یعقوبی و چند منبع شیعی دیگر می‌گویند که دهها تن را کشت.حسین وقتی به طرف فرات می رفت تا آب بیارد، تیری به چانه اش یا گلویش خورد.[19] سرانجام حسین از ناحیه سر و بازو آسیب دیده و بر صورت به زمین افتاد. به خولی بن یزید اصبحی دستور داده شد که سر حسین را از بدن جدا کند، اما وی متزلزل شد و نتوانست این کار را بکند. از همین رو، سنان بن انس عمرو نخعی بعد از اینکه ضربتی دیگر به حسین زد، سر وی را از بدن جدا نمود. سنان سر حسین را به خولی داده و خولی سر را پیش ابن زیاد برد.[18]

نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. لباس‌های حسین، شمشیر و اثاثیه اش، کفشها و روپوش یمانی اش همگی غارت گردیدند. همچنین زیورآلات و چادر زنان نیز غارت گردید. زین العابدین علی بن حسین که بیمار بود در یکی از خیمه‌ها بود و شمر می‌خواست او را بکشد. اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد کسی به خیمه? وی وارد شود. صفوف عزاداران حسین به خاطر وجود علی بن حسین است و نام «شهدای کربلا و طف» با نام وی عجین شده‌است. 72 تن یاران حسین که 17 تن از آنان هاشمی بودند و بر طبق محسن الامین، از لشکریان ابن زیاد 88 تن کشته شدند. حر بن زیاد ریاحی، 40 نفر و بریر بن خضیر 30 نفر، نافع 12 یا 13 نفر و حسین تعداد زیادی از لشکریان ابن زیاد را کشتند.[18]

کشته‌شدن حسین بن علی

عمر بن سعد دستور داد تا حسین بن علی و همراهانش را محاصره کنند و آب را به روی آنان ببندند. سرانجام حسین بن علی در روز عاشورا، 10 محرم سال 61 در کربلا کشته شد و همه? خیمه‌های خانواده و یارانش رابه آتش کشیدند.سپس بعد از کشته شدن تمامی یاران حسین بن علی تمامی سر های آنان به جز علی اصغر و حر را از بدنشان جدا کردند و بر نیزه کردند و به شام فرستادند زن ها و بچه ها را به اسارت در آمدند و تمامی اجساد را در صحرای کربلا رها کردند تا پس از سه روز توسط قبیله بنی اسد دفن شدند

پس از نبرد

پس از کشته‌شدن یاران و خانواده حسین بن علی در واقعه کربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهای آنان را ببرند. پس از آن، سرها را بین قبایل قسمت نمود[نیازمند منبع] تا آنان بدین وسیله به ابن زیاد نزدیک‌تر شوند. قبیله کنده به ریاست قیس بن اشعث کندی 13 سر، قبیله هوازن به ریاست شمر بن ذی الجوشن 12 سر، تمیم 7 سر و بنی اسد 16 سر بر نیزه کردند و در مجموع با 71 سر بریده وارد کوفه شدند.[نیازمند منبع]

هنگام طلوع آفتاب سرهای کشته‌شدگان و کاروان اسیران از باب‌الساعات وارد مسجد اموی شد. آنگاه به دستور یزید، تمامی سرها تا 3 روز بر دروازه‌های شهر و مسجد اموی آویزان گردید. علی پسر حسین پس از گذشت چهل روز (در روز اربعین) موافقت یزید را گرفت تا سرها را به بدن‌ها ملحق کند و سر حسین و دیگر کشته‌شدگان را به کربلا برد و به اجسادشان ملحق کرد.

در عین حال چند سر را در باب‌الصغیر به خاک سپردند، که عبارت‌اند از:[نیازمند منبع]

  1. سر ابوالفضل العباس
  2. سر علی‌اکبر
  3. سر حبیب بن مظاهر





تاریخ : چهارشنبه 94/7/22 | 4:27 عصر | نویسنده : ahmadhoshangi | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.